۱۲.۰۱.۱۳۸۶

ادبيات زير زميني و افق دلالت هاي معنا شناسيك در مترو

مترو تنها وعده گاه ملاقات اجباري شمال شهري ها و جنوب شهري ها نيست، اين غول آهنين كه مثل مار در دالان هاي تاريك زير زمين مي لغزد در حال تغيير ادبيات شهري ماست. لابد اطلاع داريد كه چند وقتي است "نكست استيشن" هم به" ايستگاه بعدي" اضافه شده و كلي موجب مطالعات نشانه شناسيك و هرمنوتيكي مسافران شده است:
مردي با دندان هاي عاريه لق و لوق كه خوب كلمه ها را در دهان نمي چرخاند مي گويد: خدارو شكرش كه بين المللي شديم نشت تش تيشن شوش
جواني 22 ساله با عينك عروسكي صورتي رنگ و موهايي كه بعد از خواب شانه نزده مي گويد: ببين اين خانومه هم مي گه با استيشن بيا بريم نسكافه بخوريم.
گوينده دوباره اعلام مي كند: نكست استيشن سعدي و مردي ميان سال كه تا آن لحظه گرم با بغل دستي اش حرف مي زند، بسيار جدي و در ادامه صحبت ها مي گويد: داره مي گه همه شن ها مال سعديه و بغل دستي هم تصحيح مي كند كه خنگ خدا داره مي گه يه كيسه شن مال سعدي
دو جوان جنوب شهري كه از كلاس زبان برمي گردند:
- خيلي بد تلفظ مي كنه... د فالو ديس استيشن... دانشگاه علم و صنعت اور صادقيه
- خوبه همين طور آروم آروم مردم انگليسي ياد مي گيرن
اين پديده چند روز است كه وارد ادبيات زير زميني ما شده و در روزهاي آينده صيقل بيشتري خواهد خورد اما پديده هاي قديمي تر كه امروزه به خوبي پخته شده و نقش سمبل هاي پايدار را بازي مي كند:
- اين آقارو دست به دست كنين بره بيرون
- داري مياي تو درو پشت سرت ببند
- آقا قوربونت مارم يه هولي بده
- يارو قاطي كرده به خيام مي گه ميرداماد
بر پايه اين ديالوگ ها گفتمان جديدي شكل مي گيرد كه مي توان به آن " رابطه زير زميني" گفت گفتماني كه در نهايت تفاهم و همدلي در حال رشد و توسعه است
- آقا دستم نمي رسه مي شه موبايلمو از جيبم دربياري
- داداش يخورده رژيم بگير برات خوبه
- آقا چرا فوت مي كني تو ريه ام
لطفا به خطاب ها توجه كنيد:
- آقاي كت شلواري
- هوي آقاي مطالعه
- مو قشنگ
اجازه دهيد مورد عجيبي را كه چند وقت پيش ديدم هم اينجا بياورم، مغزم هنوز سر است و هرچه فكر مي كنم كمتر به اين نتيجه مي رسم كه چطور ممكن است 4 نفر نيم ساعت تمام فقط با 4 واژه حرف بزنند 4 واژه اي كه متاسفانه نمي توانم به آنها اشاره كنم. من براي رمزگشايي از اين نوع زبان حتي مقاله بلند "نيو اسپيك" اومبرتو اكو را هم زير رو كردم و باز به نتيجه نرسيدم. آيا واقعا ممكن است دايره واژگان چهار نفر آدم گنده فقط چهار كلمه باشد؟
- بابا نقطه چين! تو خودت نقطه چيني كه به آدم نقطه چين نقطه چين نقطه چين شده نقطه چين مي دي
- نقطه چين نقطه چين تو خودت كه آخر هر چي نقطه چيني اگه يه همچين نقطه چيني سر نقطه چينت مي اومد و اونجاي نقطه چينت نقطه چين نقطه چين مي شد نقطه چيني برات مي موند كه نقطه چينشو نقطه چين كني
- ول كن نقطه چين! آخر نقطه چيني نقطه چين نقطه چين، من نقطه چينو ببين كه با چه نقطه چين نقطه چين شده نقطه چين چين نقطه چين نقطه چين مي كنم بابا نقطه چين آخه كجا نقطه چين ديدي نقطه چينشو خودش نقطه چين كنه نقطه چين اونم با كدوم نقطه چين يارو خودش نقطه چين نقطه چينه نقطه چين! نمي فهمي نقطه چين
- نقطه چينا نقطه چينم تو نقطه چين نقطه چينتون نقطه چين و تموش كنين ديگه نقطه چينمونو پاره كردين با نقطه چين نقطه چينتون. نقطه چينا