۵.۱۸.۱۳۸۶

دانته آليگيه ري و اورهان پاموك

پاموك در " زندگي نو" يا" حيات نو" گفته است كتاب هايي كه در پي هم مي خوانم در سرم گفت و گو مي كنند. درست مي گويد چون حالا در سر من هم كه اول پاموك و بعد دانته را مي خوانم گفت و گويي برپاست. گفت و گويي در دو سوي امپراتوري رم از فلورانس تا قسطنطنيه. بايد بيشتر صبر كنم تا ابعاد اين مكالمه برايم روشن شوددانته كتابي دارد به نام "زندگي نو" كه پاموك نام رمان پر آوازه خود را – يني حايات- از آن گرفته است اما اين تمامي ديالوگ پاموك و دانته نيست آليگيه ري كمدي الهي اش را به سفارش كليساي كاتوليك مي نويسد و لابد پاموك نيز چنين رسالتي در خود احساس كرده است كه دست به خلق قلعه سفيد مي زند. پاموك در قلعه سفيد نجوم داني ونيزي – شايد دانته باشد - را به ما معرفي مي كند كه به عنوان اسير به دربار عثماني مي آيد او موظف مي شود دانش خود را در طب، نجوم و... به مردي كه از نظر قيافه كاملا شبيه اوست بياموزد، البته اين رمان ناخودآگاه مرد تكثير شده ساراماگو را نيز به ذهن مي آورد كه قسمت هايي از آن هم كپي برابر اصل است اما آنچه كه پاموك مي خواهد در اين رمان تاريخي – تخيلي بگويد همان سفارشي است كه دانته از سوي كليساي كاتوليك بر عهده گرفته است. نا گفته نماند كه خود دانته اگر از منبع در سرودن كمدي الهي الهام گرفته باشد يعني انه ئيد ويرژيل، آموخته هاي كليسا و رساله معراجيه كه به نام روياهاي محمد دو قرن پيش از ورد قرآن به اروپا ترجمه و در اختيار دانته بوده، يك سوم و اساسا بخش مهم فضاي ذهني اش را با يك منبع اسلامي رنگ مي زند. بگذريم مي خواهم بگويم اگر پاموك با الهام از دانته در پي ماموريتي كليسايي است و اثبات اينكه ساعت اختراعي غربي است كه مسلمانان به نام خويش ثبت كرده اند، بايد به اين نكته هم واقف باشد كه استادش خود از آبشخوري اسلامي ارتزاق مي كنددانته محترمانه تر از پاموك به گزارش سفر مي پردازد او اساسا در پي اين نيست كه عده اي را به دليل كينه و يا خوش آمد كليسا به دوزخ بفرستد- كاش مديران فرهنگي ماهم كه دستي در سفارش توليدات فرهنگي دارند به اين نكته واقف بودند كه چگونه دانته حتي پدران خود و پاپ هاي بزرگ زمانه اش را در دوزخ به درختي پير تبديل مي كند ويا سر و ته در گودال آتش فرو مي كند- در سفر كمدي الهي دانته و زندگي نو پاموك چه اتفاقي مي افتدسفر دانته سفري واقعي در دل روياست به عبارت ديگر كليت موضوع ذهني و سوبژكتيو است در حالي كه در همين فضاي تخيلي اهالي فلورانس را مي بيند با آنها خوش و بش مي كند و گاه در مورد مسايل سياسي به تبادل نظر مي پردازد اما پاموك با روياهايش به سفري در دل واقعيت مي رود يعني او بعد از عاشق شدن و خواندن كتابي كه زندگي اش را زير و رو مي كند به ترمينال مي رود بليت تهيه مي كند و به سفر مي رود اما آنچه در سفر رخ مي دهد چندان به واقعيت نزديك نيست وبيشتر ذهن ما را درگير موضوعاتي تخيلي، رويايي و يا فرا واقعي مي كنددانته در سفر خويش از دوزخ، برزخ و بهشت مي گذرد و پاموك نيز به عينه اين سه مرحله را در تحولات روحي خود و در طول مسير از سر مي گذراند همان حالت برزخي، همان حالت بهشتي و همان حالت دوزخيمهمترين و كليدي ترين بخش ديالوگ دانته و پاموك در وجود بئاتريس معشوق دانته و معشوق پاموك نهفته است. بئاتريس كه در بهشت است و دانته در زمان حيات او را چند بار در خيابان ديده از ويرژيل كه مظهر خرد است مي خواهد تا دانته را به سفر آخرت دعوت كند و حقايق را به او نشان دهد تا روزهاي مانده عمر را به انحراف نرود. ويرژيل به عنوان مظهر دانش و خرد مورد احترام دانته است اما وي حق ورود به بهشت را ندارد و تنها مي تواند تا باغ عدن و دروازه بهشت برود دانته مي خواهد بگويد خرد را در بهشت راهي نيست اما بئاتريس كه مظهر عشق الهي و نشانه اي از مسيح و كليساست در بهشت است، خود دانته به گفته دانته شناسان در اين سفرنامه سمبل امپراتوري رم است. به ديگر سخن اينكه دانته مي خواهد بين امپراتوري و مسيح و كليسا پيوند ايجاد كند كه اين نقش را خرد بر عهده گرفته است خردي كه خود در ميانه راه و در برزخ استدر زندگي نو دختري راوي يا پاموك را برمي گزيند تا كتابي را به او بدهد اين دختر دوستي دارد به نام محمد كه ابتدا اين موضوع را به ذهن مي آورد كه شايد آن كتاب به واسطه قرينه محمد، قرآن باشد به علاوه جا به جا اشاره مي شود كه نوري از كتاب بر من مي تابيد و مرا در حالت خلسه اي عجيب فرو مي برد. البته پاموك به عمد اين كار را مي كند تا بعد در ادامه به ما بگويد آن قراني كه از ذهن تو خواننده مي گذشت چيز ديگري است. او با خواندن اين كتاب با وجودي كه فرشته مي خواندش آشنا مي شود، بعد ما پي مي بريم فرشته همان دختر دانشجوست و منظور از دختر همان كتاب است و آن كتاب چيزي نيست جز هديه غرب يعني رمانپاموك از سفر بر مي گردد و زندگي اش را بر اساس تجربه اي كه به دست آورده همچون دانته از نو مي سازد، آيا او توانسته ميان فرشته اش و امپراتوري رم شرقي پيوندي ايجاد كند اگر موفق به انجام اين كار شده باشد بي شك فرزند خلف دانته در اين سوي امپراتوري است